گلیم هرسین طرح عروسک

گلیم قفقازی

گلیم بافته شده در خرمآباد، موزه فلکالافلاک

گلیم مزلقان اراک طرح مداخل

گلیم پشم مرینوس فیرزآباد
گِلیم یا پَلاس یکی از انواع صنایع دستی زیراندازی و پوششی است که از ابریشم، موی بز، پشم گوسفند و یا دیگر چهارپایان اهلی بافته میشود. گلیم به شکل سنتیاش، معمولاً برای پوشاندن زمین، دیوار و یا رواندازی برای حیوانات باربر استفاده میشود ولی امروزه به عنوان یک پوشش مدرن برای خانههای شهری نیز خریداری میشود.
این فرش در زبان فارسی نامهای مختلفی دارد. گلیم در افغانستان، گیلیم در اوکراین، بداس در قفقاز، لیاط در سوریه و لبنان، چیلیم در رومانی و همچنین کیلیم در ترکیه و لهستان و مجارستان و عربستان از جمله نامهای متفاوت آن است.
رنگهای استفاده شده در گلیم سنتی گیاهی هستند. گاهی گلیمها را برای جلوه بیشتر و کهنه شدن رنگ، با چای و پوست گردو شستشو میدهند.
گلیم در سایزهای مختلفی به شکل مستطیل بافته میشود از قبیل:
۷۰×۱۰۰ سانتیمتر
۱۰۰×۱۵۰ سانتیمتر، که به ذرع و نیم مشهور است و متداولترین اندازهاست.
۲×۳ متر
۳×۴ متر
و کنارهها
۱۰۰×۱۵۰ سانتیمتر، که به ذرع و نیم مشهور است و متداولترین اندازهاست.
۲×۳ متر
۳×۴ متر
و کنارهها
انواع گلیم
مواد اولیه، بافتها و رنگها
در تمامی کشورهای تولید کننده گلیم، مواد اولیه لازم بافندگی، یعنی پشم گوسفند و شتر، موی بز و اسب و پنبه به سهولت به دست میآید. تولید گلیم چه به عنوان ثروت و تفاخر، کالای مصرفی یا جهیزیه در میان اقوام مختلف، فقط به دلیل وفور مواد خام، سودآور و میسر شده است.پشماصلاح نژاد گوسفند از اجداد ماقبل تاریخ آن، به نژادهای اهلی و اصیل امروز، از جمله با تکامل فنون و شیوههای بافندگی و نیاز انسان به استفاده از پشم، مربوط میشده است. پشم گوسفندهای اولیه زبر و نمدین و چیدن آن بسیار مشکل بود. از قریب به ده هزار سال پیش ، که انسان به دام پروری و اصلاح نژاد دام پردخت، به تدریج پشم گوسفند به الیاف بلند و نرمی، که قابل ریسیدن بود، تبدیل شد. گوسفند از اولین حیواناتی است که به دست انسان اهلی شده و لزوم مراقبت از گله، انسان اولیه را که از پشم گوسفند، همواره به عنوان منبع اصلی نخ بافندگی، در آسیای مرکزی و افریقای جنوبی بهره برده است، ناگزیر به زندگی شبانی وا داشته است. چیدن پشم: پشم چینی یک الی دو بار در سال انجام میشود و غالباً پس از پایان سرمای زمستان در ماه های فروردین و اردیبهشت، یا چنان که در قشقاییها و بختیاریها مرسوم است پس از کوچ گله به مراتع تابستانی انجام میشود. ریسندگی: ریسندگی کاری است دشوار و ظاهراً پایان ناپذیر که معمولاً به وسیله همه افراد خانواده انجام میگیرد . فقط در بین قشقاییها است که کار ریسندگی در انحصار زنان است البته این نوع پشم به هیچ وجه مناسب نیست زیرا دستگاه ریسندگی پشم را نازک ، شکننده و کوتاه میکند و حالت ارتجاعی و انعطاف پذیر آن را از بین میبرد.مواز موهای بز، شتر و اسب نیز به مقدار محدود در گلیم بافی استفاده میشود. مویی را که از نزدیک پوست بز میچینند بسیار شفاف است و به عنوان نخ تار در برخی خورجینها و جوال اسب به کار میبرند. این مو گاه همراه با پشم گوسفند دوباره ریسیده میشود تا ریشههای ظریفی به تار گلیم بدهد. پنبهدر بیشتر دشتهای حاصل خیز آسیای مرکزی و آفریقای شمالی پنبه خود به خود میروید. پنبه از مهمترین مواد اولیه بافندگی است که اختصاصات و امکانات آن از پشم بیش تر است. پنبه به وفور کشت میشود و الیاف آن دارای استحکام بسیاری است پنبه را با قطر کم میتابند تا برای بافتهای ظریف مناسب باشد. قسمت اعظم تارهای بافندگی از نخ پنبه فراهم میشود .دیگر مصالحگلیم ابریشمی در «آلاپو»ی سوریه و در دوره صفویه درکارگاههای صحنه و سنندج تولید میشد، تا خواستهای تجملاتی دربار ایران را برآورده کند. امروزه از ابریشم در گلیم بافی جز در منطقه قیصری در آناتولی، استفاده نمیشود. بعضی از خورجینها، مخصوصاً آن هایی را که جزیی از جهیزیه است با ابریشم تزیین میکنند. بافندههای عشایر و صحرانشین که به ندرت در بازارها راه مییابند، علاقه وافری به تزیین گلیم بافتهای شان با زینت آلات کمیاب و غیر عادی مانند: الیاف فلزی و مصنوعی، مهره، صدف و سکه دارند. جذابیت این گونه پیرایههای اضافی برای صحرانشینان، نشانگر تفاوت فرهنگی آنان با دنیای غرب است. اما جذابترین رنگها از عناصر طبیعی به دست میآید. نتیجه سعی در تهیه رنگ از مواد طبیعی هرگز قابل پیشبینی نیست، زیرا اختلاط اجزاء رنگ ساز بر اساس سلیقه شخصی از عوامل نا پایداری همچون: نوع خاک، آب و هوا، مواد رنگی و ترکیب کنندهها متأثر است. به دلیل اینگونه ابهامات، ساختن رنگ همواره با نوعی باورهای خرافی همراه بوده است.ابرش، (رگه دار شدن رنگ) تغییر رنگ را در نقشهای قالی که مربوط به طرح آن نیست، ابرش گویند. اگر دستههای کوچک نخ را سوا از هم رنگ کنند و در بافندگی به کار برند در اصطلاح فرش بافان آن الیاف ابرش شده است. عوامل متعددی در رنگرزی از جمله مدت زمان و درجه حرارت رنگرزی منجر به ابرش شدن الیاف میشود. همچنین اگر هنگام فروبردن نخ در رنگ، کلاف را محکم به هم پیچیده باشند رنگ به الیاف مرکز آن نفوذ نمیکند. ابرش نشانه کاستیهای مهارت نیست بل که به گلیم شخصیت و اصالت میبخشد و نشانگر منشأ روستایی و عشایری دست بافت است. رنگ در تعیین قدمت گلیم تا حدودی میتواند مفید واقع شود. مخصوصاً که رنگهای شیمیایی، مدت مدیدی پس از ابداع آن به مناطق دور افتاده راه یافت. حتی علم قادر نیست تاریخ دقیق تولید گلیم را مشخص سازد زیرا آزمایشهای کربنی روی منسوجات موفقیت آمیز نبوده است. قدمت گلیمهای کهن را تنها با در نظر گرفتن همه جوانب مربوط به آن همچون زمان و مکان خریداری یا کشف، طرح و نقش، ساختار بافت و رنگآمیزی میتوان ارزیابی کرد امروزه اطلاعات مفیدی برای تشخیص تاریخ دقیق گلیمهای قرن نوزدهم در دست است.
- مسند عنبران
مواد اولیه، بافتها و رنگها
در تمامی کشورهای تولید کننده گلیم، مواد اولیه لازم بافندگی، یعنی پشم گوسفند و شتر، موی بز و اسب و پنبه به سهولت به دست میآید. تولید گلیم چه به عنوان ثروت و تفاخر، کالای مصرفی یا جهیزیه در میان اقوام مختلف، فقط به دلیل وفور مواد خام، سودآور و میسر شده است.پشماصلاح نژاد گوسفند از اجداد ماقبل تاریخ آن، به نژادهای اهلی و اصیل امروز، از جمله با تکامل فنون و شیوههای بافندگی و نیاز انسان به استفاده از پشم، مربوط میشده است. پشم گوسفندهای اولیه زبر و نمدین و چیدن آن بسیار مشکل بود. از قریب به ده هزار سال پیش ، که انسان به دام پروری و اصلاح نژاد دام پردخت، به تدریج پشم گوسفند به الیاف بلند و نرمی، که قابل ریسیدن بود، تبدیل شد. گوسفند از اولین حیواناتی است که به دست انسان اهلی شده و لزوم مراقبت از گله، انسان اولیه را که از پشم گوسفند، همواره به عنوان منبع اصلی نخ بافندگی، در آسیای مرکزی و افریقای جنوبی بهره برده است، ناگزیر به زندگی شبانی وا داشته است. چیدن پشم: پشم چینی یک الی دو بار در سال انجام میشود و غالباً پس از پایان سرمای زمستان در ماه های فروردین و اردیبهشت، یا چنان که در قشقاییها و بختیاریها مرسوم است پس از کوچ گله به مراتع تابستانی انجام میشود. ریسندگی: ریسندگی کاری است دشوار و ظاهراً پایان ناپذیر که معمولاً به وسیله همه افراد خانواده انجام میگیرد . فقط در بین قشقاییها است که کار ریسندگی در انحصار زنان است البته این نوع پشم به هیچ وجه مناسب نیست زیرا دستگاه ریسندگی پشم را نازک ، شکننده و کوتاه میکند و حالت ارتجاعی و انعطاف پذیر آن را از بین میبرد.مواز موهای بز، شتر و اسب نیز به مقدار محدود در گلیم بافی استفاده میشود. مویی را که از نزدیک پوست بز میچینند بسیار شفاف است و به عنوان نخ تار در برخی خورجینها و جوال اسب به کار میبرند. این مو گاه همراه با پشم گوسفند دوباره ریسیده میشود تا ریشههای ظریفی به تار گلیم بدهد. پنبهدر بیشتر دشتهای حاصل خیز آسیای مرکزی و آفریقای شمالی پنبه خود به خود میروید. پنبه از مهمترین مواد اولیه بافندگی است که اختصاصات و امکانات آن از پشم بیش تر است. پنبه به وفور کشت میشود و الیاف آن دارای استحکام بسیاری است پنبه را با قطر کم میتابند تا برای بافتهای ظریف مناسب باشد. قسمت اعظم تارهای بافندگی از نخ پنبه فراهم میشود .دیگر مصالحگلیم ابریشمی در «آلاپو»ی سوریه و در دوره صفویه درکارگاههای صحنه و سنندج تولید میشد، تا خواستهای تجملاتی دربار ایران را برآورده کند. امروزه از ابریشم در گلیم بافی جز در منطقه قیصری در آناتولی، استفاده نمیشود. بعضی از خورجینها، مخصوصاً آن هایی را که جزیی از جهیزیه است با ابریشم تزیین میکنند. بافندههای عشایر و صحرانشین که به ندرت در بازارها راه مییابند، علاقه وافری به تزیین گلیم بافتهای شان با زینت آلات کمیاب و غیر عادی مانند: الیاف فلزی و مصنوعی، مهره، صدف و سکه دارند. جذابیت این گونه پیرایههای اضافی برای صحرانشینان، نشانگر تفاوت فرهنگی آنان با دنیای غرب است. اما جذابترین رنگها از عناصر طبیعی به دست میآید. نتیجه سعی در تهیه رنگ از مواد طبیعی هرگز قابل پیشبینی نیست، زیرا اختلاط اجزاء رنگ ساز بر اساس سلیقه شخصی از عوامل نا پایداری همچون: نوع خاک، آب و هوا، مواد رنگی و ترکیب کنندهها متأثر است. به دلیل اینگونه ابهامات، ساختن رنگ همواره با نوعی باورهای خرافی همراه بوده است.ابرش، (رگه دار شدن رنگ) تغییر رنگ را در نقشهای قالی که مربوط به طرح آن نیست، ابرش گویند. اگر دستههای کوچک نخ را سوا از هم رنگ کنند و در بافندگی به کار برند در اصطلاح فرش بافان آن الیاف ابرش شده است. عوامل متعددی در رنگرزی از جمله مدت زمان و درجه حرارت رنگرزی منجر به ابرش شدن الیاف میشود. همچنین اگر هنگام فروبردن نخ در رنگ، کلاف را محکم به هم پیچیده باشند رنگ به الیاف مرکز آن نفوذ نمیکند. ابرش نشانه کاستیهای مهارت نیست بل که به گلیم شخصیت و اصالت میبخشد و نشانگر منشأ روستایی و عشایری دست بافت است. رنگ در تعیین قدمت گلیم تا حدودی میتواند مفید واقع شود. مخصوصاً که رنگهای شیمیایی، مدت مدیدی پس از ابداع آن به مناطق دور افتاده راه یافت. حتی علم قادر نیست تاریخ دقیق تولید گلیم را مشخص سازد زیرا آزمایشهای کربنی روی منسوجات موفقیت آمیز نبوده است. قدمت گلیمهای کهن را تنها با در نظر گرفتن همه جوانب مربوط به آن همچون زمان و مکان خریداری یا کشف، طرح و نقش، ساختار بافت و رنگآمیزی میتوان ارزیابی کرد امروزه اطلاعات مفیدی برای تشخیص تاریخ دقیق گلیمهای قرن نوزدهم در دست است.
گلیم ایل شاهسون
مهمترین بافت آنها، گلیم های سسوماک است که در زبان محلی به آن ورنی می گویند. به طور کلی از طرح های هندسی شکسته با رنگ های ملایم استفاده می کنند و کمتر می توان دو گلیم ایل سون را از نظر طرح و رنگ مشابه یافت. بهترین رواسبی در ایران، جل اسب های سون است که به صورت شش تکه با رنگ های متنوع است.
گلیم لری
لرها گلیم های مرغوبی می بافند که بیشتر با رنگ های سیاه، سبز، آبی، سفید با نقوش خاص منطقه مشخص می شود. بهترین بافت لرها خورجین بزرگ برای نگهداری اثاث خانه است. حاشیه آنها را برای آنکه محکم باشد قالی بافی می کنند.
گلیم هرسین
گلیم هرسین بنا بر ذوق و سلیقه بافنده و شرایط اطراف او بافته می شود. در حاشیه و زمینه، نقش ها ریز و پر بافته می شوند، به طوری که جای خالی در این گلیم وجود ندارد. از پشم بز به علت ضد بید بودن در حاشیه گلیم استفاده می کنند. رنگ های گلیم هرسین عمدتاً به سفید، سورمه ای، سبز و قرمز و اخیراً سرخابی محدود می شود.
گلیم بلوچ
بلوچ ها به دلیل شرایط اقلیمی همیشه با طبیعت در پیکارند و همواره آرزوی برخورداری از منابع فراوان آب و مرغزار را در بافت های خود بیان کرده اند. معمولاً سرتاسر گلیم بلوچ از بافت راه راه شکل گرفته که در هر ردیف آن نقوش متفاوت از طرح و رنگ به چشم می خورد. رنگ های تیره مانند قهوه ای، قرمز تیره، شتری و آبی سیر و رنگ های روشن مثل سبز، زرد، قرمز مشخصه طرح های بلوچ اند.
گلیم خمسه
خمسه از یگانگی پنج ایل شیراز تشکیل می شوند. بافت های سوماک خمسه ده بید نام دارد. متداولترین طرح گلیم ها زمینه ای طبیعی به رنگ تیره است که ستارگانی مورب به صورت لوزی های متداخل روی آن بافت شده است. گلیم های ستاره ای را بیشتر به صورت کم عرض می بافند و بعد به هم می دوزند. گلیم های جدیدتر گاه زمینه ای سفید با عرض بیشتر دارند.
گلیم سنه
سنه امروزه سنندج نامیده می شود. در هیچ جای ایران گلیم هایی به ظرافت گلیم های سنه بافته نمیشود. طرح آن بیشتر طرح هراتی آمیخته با طرح بوته ای و خطوط مورب در رنگ های متعدد است. زیباترین طرح گلیم سنه، ترنجی در وسط و زمینه ای رنگی دارد و بته ای نیز با ظرافت در آن بافته شده است.
گلیم قشقایی
رنگ های تند و شاد از ویژگی های گلیم قشقایی است اما رنگ های متضادی نیز در کنار رنگ های قرمز و زرد به کار می رود. نقوش هندسی بخش اساسی طرح های قشقایی است. مانند: هشت ضلعی، ستاره هشت پره تصاویر طاووس، بز، آهو.
گلیم افشار
طرح مخصوص افشار معمولاً ستاره های متعدد روی زمینه ای به رنگ طبیعی یا رنگ سیر است. نقش ها، گل های ستاره ای هستندکه به صورت مورب کنار هم چیده می شوند و به صورت لوزی در هم نمایان می شوند.
گلیم زرند
دارای بافت چاک دار کوچک است. بیشتر کار عناصر ترک زبان شاهسون است که تعداد زیادی از آنها در این منطقه مقیم شده اند. گلیم های زرند، دراز، باریک و با دوامند. طرح های قراردادی با گل و گیاهی با مو خزنده و گاهی به صورت طرح لوزی مشبک یا دو تا سه ترنج در هم هستند.
گلیم ترکمنی
گلیم ترکمنی سبک و محکم است. در این گلیم ها رنگ مهمترین عامل است و رنگ قرمز با سایه روشن های مختلف نقش ویژه ای دارد، رنگ های دیگر نارنجی، آبی، سبز و گاهی زرد است. این رنگ های متضاد هماهنگی زیبایی به وجود می آورند. استان مازندران در بیشتر روستاهای مازندران نوعی دار افقی مشابه استفاده می شود که به کرچال معروف است و علاوه بر آن از دارهای عمودی نیز در تولید قالی، قالیچه، تابلو فرش و گلیم بهره می برند. آلاشت از مراکز مهم تولید جاجیمچه است.
۱) گلیم هایی که با «شیوه پودگذاری» بافته می شود، یعنی تنها از نخ تار و نخ پود برای بافت آنها استفاده می شود و نخ پود با عبور از لا به لای نخ تار، طرح موردنظر را به تدریج بر روی گلیم به وجود می آورد. ۲) گلیم هایی که با «شیوه پود پیچی» بافته می شود، یعنی علاوه بر نخ تار و نخ پود، از پود نازک نیز در بافت گلیم استفاده می کنند و در واقع پود به حالت پیچش از میان نخ های تار عبور کرده و سپس با عبور پود نازک و بعد کوبیدن آن با شانه بافندگی نخ های تار و پود درهم پیچیده می شوند. گلیم هایی را که به شیوه نخست بافته می شود، «گلیم ساده» (گلیم تخت = گلیم دورو) می نامند و از مهمترین مناطق تولید این نوع گلیم، می توان به استانهای فارس، کردستان، اردبیل، بوشهر، خراسان، کرمانشاه، کهگیلویه و بویراحمد، سمنان و زنجان اشاره کرد. گلیم هایی را که به شیوه پود پیچی بافته می شود، «گلیم سوماک» (= گلیم یک رو) می نامند و از مهمترین مراکز تولید آن می توان استانهای کرمان، آذربایجان شرقی، اردبیل، خراسان، چهارمحال بختیاری، فارس و خوزستان را نام برد. البته شایسته یادآوری است که در حال حاضر پلاس های زیبایی در ترکمن صحرا (در استان گلستان) و نیز در کلات (در استا خراسان) بافته می شود و آن گلیمی است، از گلیم های ساده، ساده تر، از لحاظ طرح و نقش که ضمناً بافت درشت تری دارد و در بافت آن، از مواد اولیه نامرغوب تری در مقایسه با گلیم ساده استفاده شده است. همچنین بافت «زیلو» نیز که رد تولید آن از نخ پنبه ای رنگ نشده به عنوان تار و از نخ پنبه ای رنگ شده برای پود استفاده می کنند و طرح های آن ساده است، در میبُد یزد و کاشان رونق و رواج دارد.
جغرافیا
تقریباً در تمام نواحی ایران به ویژه استان آذربایجان شرقی، اردبیل، استان کرمانشاه، استان کردستان، استان فارس، استان کرمان، استان خراسان، استان هرمزگان و غیره بافته میشود. گلیمهایسیرجان کرمان، عنبران اردبیل، هرسین کرمانشاه از بهترین گلیمهای ایران هستند.
گلیم در کشورهای دیگر آسیا نظیر ترکیه، جمهوری آذربایجان، تبت، نپال و ترکمنستان نیز وجود دارد.
طرحهای مشهور گلیم
طرح خطی (محرمات یا افشاری)
طرح شاملو
طرح شیرکی پیچ
طرح سفره کردی
طرح کف ساده
طرح راه راه
طرح خشتی (یا قاب قاب)
انواع بافتههای گلیمی

زیلو
جاجیم
شیرکی پیچ
ورنی
سوماک
گلیم در کشورهای دیگر آسیا نظیر ترکیه، جمهوری آذربایجان، تبت، نپال و ترکمنستان نیز وجود دارد.
طرحهای مشهور گلیم
طرح خطی (محرمات یا افشاری)
طرح شاملو
طرح شیرکی پیچ
طرح سفره کردی
طرح کف ساده
طرح راه راه
طرح خشتی (یا قاب قاب)
انواع بافتههای گلیمی
زیلو
جاجیم
شیرکی پیچ
ورنی
سوماک